با تشکر فراوان از محسن چاوشی
ای عزیزان سفر کرده کدامین غربت بدتر از غربت مردان وطن در وطنست
ابرای پاییزیه دلگیر من جوونترای چهره پیر من چشمای من بیخبرای ساده منتظرای دل به جاده داده
بین منو تو چیزی دیوار نخواهد شد گر فاصله نیز افتد بسیار نخواهد شد
با عشق تنفس نیز یک حادثه تازست آری تو که گل باشی گل خوار نخواهد شد
شاید دلی از یک دل آزرده شود ام هرگز دلی از یک دل بیزار نخواهد شد
نمیذارم جون بگیری دوباره باز تو قلب من نمیذارم قد بکشی سایه کنی رو قلب من
اسیر دستات نمیشم بازیچه باد نمیشم من دیگه تو سکوت شب واسه تو فریاد نمیشم
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را بیاور نیک و بد را جمع منها کردنش با من
.اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت تو توبه نامه را بنویس امضا کردنش با من الله