همسفر لحظه ها :: 84/5/5:: 8:48 عصر
اموختم
بهار را با عشقتابستان رابه شادیپائیز را با غمو زمستان را با امیدو بودن را با تو
همسفر لحظه ها :: 84/5/5:: 12:41 عصر
غرور
غرورم را دوست دارم
آن روز که از بالای دیوار باغ پایین افتادی من بهت خندیدم . تو رو دیدم که پشت بوته ها قایم شدی .. صدای
آخ گفتنت رو هم شنیدم ... نگرانت شدم اما به حکم غرور تنها نگاهت کردم
90005
درباره همسفر لحظه ها
متن موضوع مد نظر خود را نیز در وبلاگ دیگر دوستان بکاوید